مهدی ::شنبه 87/9/30 ساعت 1:32 صبح
به شب التماس کردم ...
برایم لالایی بگو که امشب با مشتی کابوس همسفرم...
سپیده ات را سوار بر امواج نسیم کن و بفرست که قافله ای از امید در دلم محتاج ذره ای از نور طلوع ،زانو زده اند در خاک و التماس می کنند....طلوع کن ....طلوع
نوشته های دیگران()
مردها با عقلهاشون عاشق میشن و زنها با چشماشون . مهربونی نعمتیه که خدا به من داد .
آبان 1387
یــــاهـو