خدایا هرچه در راه تو پیش می روم،کسی که باید مرا بنوازد،می زند.....او که باید تشویقم کند،تقویتم کند،امیدوارم کند...نا امیدم میکند.او که باید دستم را بگیرد...مچم را قطع می کند.کسی که می خواهد قبل از دشمنم از پشت به من خنجر بزند....
سلام مسافر خسته من....
سلام غوغای زندگیم....
به یاد سلام تو ،لبانم همیشه ترندو در انتظار تو چشمانم را در امتداد کوچه ، وجب به وجب کاشته ام ...
ساده تر بگویم : از کدامین خیال عبور می کنی؟؟؟؟راهی را نشانم بده...
این را روزی برایت می نویسم که دیگر نای مردن هم ندارم.دلم می خواست الان توی جایی بودم که جز خدا هیچ کس صدامو نشنوه و از ته دل داد بزنم و بگم غوغای من....می دونی چرا گفتم غوغای من؟؟؟؟؟
بزار اینو اینجوری بگم....
انگار با من از همه کس آشنا تری
از هر صدای خوب برایم صداتری
از تو اگر که بگذرم از خود گذشته ام
هرگز گمان نمی برم که از من تو بگذری......